هیچ فکر نمی کردم جرم من یاد نگاهت باشد
و تو اینگونه به مجازات چشمانم به پا خیزی!
من سرمست از عشق تو بودم و ارمغان تو برای دستانم مرگ ناباورانه ی قلبم بود!
و من اینجا شوکران تلخ تنهایی؛این تنهایادگار چشمانت را سرمیکشم
و غرق در تنهایی می میرم بی تو تنهایم!تنها!