چه سخت استمن هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنمتنهاییت برای من …غصه هایت برای من …همه بغضها و اشکهایت برای من ...