چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست...
به روی خاطرات من همیشه رد پای تو...
اگرچه مانده در دلم سکوت سبز جای تو...
نیلوفر تنها گلی است که برای زنده ماندن باید دور یک گل دیگر بپیچد ممنون که گذاشتی نیلوفر زندگیت باشم
***
همه لحظات رو گذراندیم تا به خوشبختی برسیم اما دریغ خوشبختی همان لحظاتی بود که گذشت
***
زندگی نکن برای مردن بمیر برای زندگی کردن
دوستت می دارم ای عاشق ترین
تو که در قلبم چنین بنشسته ای
خوش نشین که جای خوبی آمدی
خوب می دانم که خیلی خسته ای...
------------------------------------------
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه...
«پیشانیام»،
سجدهگاه لبهایت؛
«چشمانم»،
میعادگاه قدمهایت؛
«دستانم»،
تکیهگاه خستگیهایت؛
و «قلبم»،
حریم دلتنگیهایت؛...
غم و شادی در یک خانه زندگی میکنند پس به آهستگی شادی کن تا غم بیدار نشود و در غم به جوری گریه کن تا مبادا شادی نا امید شود
تا دریا راهی نیست تا دریا شدن راه بسیار است
*.*.*
یا میگه هروقت به کوجه های بن بست رسیدی همیشه رو به آسمان راه باز است فقط باید پرواز کردن را آموخت
*.*.*
یا میگه با بال شکسته پرواز کردن هنر است این را همه پرنده ها میدانند
دیگر برای اینکه گریه نکنم
هیچ بهانه ای ندارم
گریه گاهی رمز تدبیر اشتباهات است
=========================
کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگین نبسته بودیم که وسط راه آنرا به زمین بیاندازیم و راه را بدون آن ادامه دهیم
=========================
من دیگر آرزویی ندارم
آرزویم تو بودی
که بر آورده شد خوشبختی ات
...
من چه اهمیتی دارم
وقتی همه چیز توئی...
=========================
دم هرچی رفیقه گرم | کمر هرچی نارفیقه خم |
روی هرچی بامرامه کم | برای دشمنات آرزو زلزله بم|
انشاالله نبینی غم .
سه جمله ی زیبا : 1) اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی . 2) لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ . 3) آغاز کسی باش که پایان تو باشد
ای تماشایی ترین مخلوق خاکی در زمین! آسمانی میشوم وقتی نگاهت میکنم
سودای دلم قسمت هر بی سروپا نیست خوش باش که یک لحظه دلم از تو جدا نیست.
شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل ما با نگاهی سرد پرپر میشود
جان اسیر دل ........ دل اسیر دوست....... دوست چه میداند ؟ دل اسیر اوست.
در خواب ناز بودم دیدم کسی در میزند در را گشودم روی او دیدم غمست! در میزند ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا غم با همه بیگانگی هر شب به من سر میزند.
فقط رنج توبه هایت را به خدا تقدیم نکن
شادیهایت را نیز تقدیم کن
؛از خرم آباد؛
به یاد آرزو هایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد
♥.0**0.♥. تنهایی.♥.0**0.♥.0**0.♥.0**0.♥
چه سخت است
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من ...
ای کاش خواننده بودم و از تو میخواندم
ای کاش نویسنده بودم و ازتو مینوشتم
ای کاش نقاش بودم و تو را نقاشی میکردم
ای کاش راننده بودم و با تو همسفر جاده ها بودم
ای کاش ستاره بودم و در تو جای داشتم
ای کاش آهنگ بودم و تو شعرم بودی
ای کاش من ساعت بودم و تو عقربه هایم بودی
ای کاش در قلبت جا داشتم تامیدانستی که چقدر .............
اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از دل ، تویی مفهوم و معنایش
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرطی که گهگاهی تو هم از من کنی یادی
ادم عزیزانشو فراموش نمیکنه بلکه به ندیدنشون عادت میکنه
تقدیم به کسی که عادت به ندیدنش مثل فراموش کردنش غیرممکنه
دلی بستم به ان عهدی که بستی
تو اخر هر دو را با هم شکستی
مکن بر من جفا کز هیچ راهی
ندارم جز وفاداری گناهی
طلب کردن تنهایی به معنی از در راندن تو نیست!!!
در واقع به برکت عشق توست که گذران در تنهایی میسر شده است
سراغ از من نمیگیری گل نازم
نمیشناسی صدای کهنه سازم
نمیدونی مگه اینجا دلم تنگه
نمی بینی مگه با غصه دمسازم
سراغ از من نمیگیری مگیر اما
فراموشم نکن هرگز گل زیبا
هر وقت تونستی پرواز ماهی رو ببینی! هر وقت تونستی اشک سنگ رو ببینی! هر وقت تونستی به آتش بوسه بزنی! بدون که فراموشت کردم!!!!
==========================
کسی در باد مى خواند تو را تا اوج مى خواهم
براى ناز چشمانت چه بى صبرانه مى مانم
دلم تنگ است و بى یادت در این غربت نمى مانم
تو هستى در وجود من ترا هرگز نمى رانم
==========================
روزی که دلم پیش دلت بود گرو
دستان مرا سخت فشردی که نرو
حالا که دلت به دیگری مایل شد
کفشهای مرا جفت نمودی که برو!..
عشق فقط عشق لاتی!
دوست فقط دوست شکلاتی!
عرق و آبجو قاطی!
6 ماه حبس بی ملاقاتی!
یه وقت فک نکنی ما لاتیم
ما فقط خاطرخواتیم!
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم!
تو همیشه دعوتی...رأس ساعت دلتنگی
دوست دارم تو سخن گویی و من گوش کنم
غم دل را به کلام تو فراموش کنم
سینه بشکافم و قلبم به تو تقدیم کنم
تا بدانی که فقط جای تو در قلب من است
سحرگاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گلها هدیه می بخشد، به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت خوب بودن، خوب دیدن، خوب ماندن را
باز شب شد چقدر تنهایم گفته بودی که شبی می آیم
باز شب شد و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم
کنج این پنجره ها شب همه شب منم و گریه و های و هایم
پشت این پنجره ها تا به سحر پنجه بر پیکر شب می سایم
نکند بیهوده عمر خود را پشت این پنجره می فرسایم
نکند بیهوده تکرار شود قصه ی چشم به راهی هایم
باز چون دیشب و شب های دگر می روم پنجره را بگشایم
باز شب شد شب و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم...
از یه نی نی می پرسند عشق یعنی چی ؟ میگه بذالی از پفکت بخوله ، اما فقط 2تا ها
عکس قلبی که کشیدم روی دیوار هنوز اونجاست
هنوز اون نقش قدیمی مثل من یکه و تنهاست
کاشکی می شد نقش یک دل جفت اون دل می کشیدی
کاشکی از این در و دیوار غصه هامو می شنیدی